میتونی یه کاری کنی کمتر ببینیش؟ میتونی بری خونه پدر مادرت یه مدت؟
میتونی یه کاری کنی کمتر ببینیش؟ میتونی بری خونه پدر مادرت یه مدت؟
خانوم خودت گول نزن همین فردا برو درخواست طلاق بده و از شوهر و برادر شوهرت دور شو زندگی جدیدی بساز!!
نه اصلا ولی اون سر کارشه از صبح تا بعداز ظهر یه مدته که پیشه خانواده همسرم زندگی میکنیم ولی قراره خونه که گرفتیم از اینجا بریم ولی خب چون همسرم زمانه کاریش زیاده نمیزارن تو خونه بمونم منو میارن پیش خودشون
برادر شوهر چند سالشه؟ قبلا هم پرسیدم ایشون قصد ازدواج ندارن؟ پدر و مادرشون نمیخوان زن بگیرن واسش؟
....
ویرایش توسط ghazal1 : 06-15-2016 در ساعت 05:14 PM
farimah@
اقا فرخ خواهشا این تاپیک بندید دیگه داره قبح این کار ریخته میشه و انگار مسله داره عادی میشه ....
سلام
من از ابتدا ماجرای شمارو دنبال میکردم اما چیزی تاحالا ننوشتم،خیلی تو موقعیت شما بودن و هستن(تو جامعه خیلی ها با مشکل خیانت مواجه اند )هر کسی تو زندگیش با نوعی مشکل مواجه هست .خدارو شکر شما خیلی از مشکلات دیگران رو ندارین اما نقطه ضعف شما کار دست شما داده ،فعالیت زیاد اینجام نشون میده که واقعا میخواهید به مسیر درست برگردید
الان کاریه که شده ،راهه توبه بازه پس چه بهتر که از این ماه رمضان شروع کنید
همه میدونن و گفتن که شما باید بتونید از برادر شوهرتون فاصله بگیرید پس این باید یکی از مهمترین کارهاتون باشه
اما از طرفی شما نیاز به یک همراه دارید تا این وابستگی کم بشه ، بنظرم یک دوست خوب اینجا میتونه به شما کمک کنه،کسی که باهاش بتونید درد و دل کنید و چه بهتر که نزدیک شما باشه و بتونه شمارو از نظر روحی و عاطفی روپا نگه داره(یک دوست همجنس )
چون شوهر شما اکثر مواقع کنارتون نیست و به نوعی این کمبود محبت وجود داره نباید از طرف هر کسی این کمبود رو بخواهید جبران کنید
فقط خودتون میتونید به خودتون کمک کنید و امیدوار باشید برادر شوهرتونم زودتر بره سر خونه زندگی خودش چون مسیر سختی دارید برای طی کردن
Sent from my iPhone using Tapatalk
ویرایش توسط sir.shojaee : 06-15-2016 در ساعت 02:05 AM
فقط میتونم بگم متاسفم
همین....
اینهمه حرف زدیم
راه و چاهو نشون دادیم
اخرشم همونی شد ک ما گفتیم
دیگه بدتره این ک نمیشه ...
میشه؟؟؟
ک شما شوهر داشتی و با
یکی دیگه
حالا هرکی
رابطه جنسی داشتی
فقط ی سوال
واقعا
واقعا دلت واسه شوهرت
واس غرور و غیرتش
نسوخت؟؟؟
اصن شوهرت هیچی....
ک اگه میسوخت اصن این رابطه شروع نمیشد
دلت واس خودت نسوخت؟؟؟
چرا محکم جلو برادر شوهرت وانستادی
چرا محکم و قاطع در برابر خاسته هاش نگفتی نه
چرا اینقد سست
چرا اینقد زود جلو محبت ی غریبه خودتو وا دادی
چرا اینقددد خودتو حقیر کردی
چی شد الان؟؟؟
ب چی رسیدی؟؟
غیر پشیمونی
غیر عذاب وجدان
بهت گفتم
خیانت فقط عذاب وجدان میاره
ولی گوش نکردی
دیگه چی بگم و
چی بگیم
بیخیال این رابطه شو
برو توبه کن
ادامه زندگی با شوهرتم خودت میدونی
ب سلامت
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
وای خدا شما میدونین من خودمم داغونم بابا خدا هم اینجوری با من رفتار کنه که من راهی جز خود کشی ندارم حرفاتون داره منو ناامید میکنه بخدا من امیدمم از دست بدم نابود میشم چرا اینجوری چرا کمکم نمیکنید من اون موقع احساساتم کمبودام قلبم بهم غلبه کرد الانم دارم همه اون احساساتو میکشم الان خیلی چیزا فهمیدم این فهمیدن منو نابود کرده بخدا دارم ذره ذره آب میشم چرا کسی درکم نمیکنه چرا همتون دارین با حرفاتون سنگسارم میکنید یعنی خدا هم اینجوریه من اینهمه ذلتو قبول کردم تا ب خدا برسم هیچ کسم ندارم بابا بفهمین منو من از دیروز حتی نگاهشم نکردم همه راهارو بستم باهاش رابطه رو کات کردم
ب همین راحتی که شما فک میکنید نیست شوهرم قبول نمیکنه بیشتراز یه روز خونه پدرم باشم خونه مونم کمتراز یک ماه دیگه حل میشه ولی خانواده همسرم اجازه نمیدن تو خونه تنها بمونم ب نظر خودمم تو خونه تنها بمونم اون آقا میاد خونه م خونه مادرشوهرم بهتره هیچ کاری نمیتونه بکنه نمیتونه حرف بزنه
یعنی هیچ راهی نیست خدا میگه راه توبه بازه خدا اگه من واقعا توبه کنم اون منو میپذیره ولی شما امید منو ناامید کردین با این حرفتون
چرا اگه من برگردم به زندگیم چرا ادامه ش ارزش نداره
اگر من عذاب وجدان نداشتم اگر به کارام ادامه میدادم بدون اینکه بیام اینجا اکه این تاپیکارو بعداز پنج شیش سال میزدم با الانم که اینهمه پشیمونم اینهمه داغونم آیا مساوی بودم پس توروخدا با حرفاتون ناامیدم نکنید شوهرم هنوز هیچی نفهمیده این یعنی خدا میخواد برگردم اونوقت شما میگی ارزش نداره مگه برگشت من فقط بخاطر شوهرمه من دارم نابود میشم شوهرم هیچ میدونه شبوروزم شده گریه
خدا خودش میدونه که من نمیخوام سرزنشت کنم .
دیدین که اولشم واقعا اشکم درومد اصلا باورم نمیشد کارتون به اونجا کشیده
فکر کردم اومدی بگی تموم شده و از بچه ها تشکر کنی بهت کمک کردن
ولی اینو بدون که توبه رو خیلی سطحی گرفتی!!!!!!!!
اصلا الان میدونی جرم شما چیه؟؟؟؟؟و تاوانش سنگساره!!!!!
سنگسار !
وگرنه خدا میگفت کاری بهش نداشته باشید بزارین توبه کنه ..اغوش منم بروش بازه !
ولی کسی که خطایی میکنه اول باید تاوانشو بده و بعد به آغوش خدا برگرده !
من اصلا دست و دلم میلرزه راجع به این چیزها نظر بدم .
ولی نمیدونم .
شاید امید راست میگه
داره قبح این موضوع میریزه
شما نمیدونم نمیدونمولی واقعا چطور یبار دیگه میخوای به سمت همسرت برگردی ..وای وای نمیدونم واقعا چی بگم .
فقط بچه هام نباید فک کنن فقط برادرشوهرت نامردی کرده .
این تو هم بودی که دلت میخواسته لذت ببری ...کمبوداتو جبران کنی .
ولی فقط بیشتر فکر کن ..عمیق تر فکر کن ...خیلی خیلی فکر کن ..
برگرد از اول تایپیکت رو بخون..دونه به دونه ..همین ....
خانوم 4 ماه پیش هم گفتیم اگر قطع نکنی کارت به رابطه جنسی کشیده میشه و بعد عقل ات سرجاش میاد!!
الان می گیم اگر از برادر شوهرت دور نباشی بعد یک مدت عذاب وجدانت فرو کش می کنه !! این بار بردار شوهرت هم بگه نه شما میگی اره اون نشد میری دنبال یکی دیگه!!
این جدای هم با طلاق و رفتن به شهر دیگه میشه همین!!
شب بود اولش خوندم فکر کردم اقا فرخ!! منظورم هم واضح از اول این عشق نبود هوس بود .....
خانوم اولا اینکه میگی شوهرت نمی دونه دلیل بر این نیست که مدیون شوهرت نیستی !! توبه هم خدا از طرف خودش می بخشه و حالا از شوهرت چطور می خواهی حلالیت بطلبی ....
گناه بزرگ و کوچک خودت می دونی خدا ت!!
بهتر ین راحلی که به ذهن بنده می اید این هست!! حلالیت از شوهرت هم می مونه برای قیامت.....
اینجور که شما میگین حق با شماست من فک کردم با توبه و کات کردن با اون آقا میتونم ب زندگیم برگردم ولی مثه اینکه دارم اشتباه میکنم خدا حالا حالاها منو نمیبخشه من خیلی پستم خیلی پس چکار میتونم بکنم پس چکار کنم اینجور که شما میگی من خیلی آدمه کثیفیم که به هرچی دست بزنم نجس میشه با این اوصاف لیاقت مادری رو هم ندارم لیاقت عبادت خدارو هم ندارم یعنی پس تکلیف من چیه شما میگی چطور میتونم برگردم سمت همسرم حالا نه همسرم قبولم میکنه نه خدا نه هیچ کس پس من چکار کنم
تو هم میخوای عذاب وجدان نداشته باشی هم میگی پشیمونم هم برادر شوهررو ول نیمکنی
اره تو ولش نمیکنی منم 1 دخترم ولی اظهار پشیمونیت و دوباره با اون اقا بودن رو نمیتونم بفهمم اگه اون میاد سمتت تو محل نزار بهش
همه حرفای بچه ها از هر جهت ک بهشون نگاه کنی درسته
اگه بخوای ادامه بدی باید 1 عمر سر بزیر برادر شوهرت باشی ک اگه میخوای ادامه بدی باید باهاش رفت و امد خانوادگی نداشته باشی
بچه ها از رفتارای بچه گانت و کمبود محبتت خسته شدن بببخشید ک رک گفتم خب مغرور باش زن نباید شل باشه
هم نمیخوای باهاش باشی هم دوستش داری
تکلیف خودتو روشن کن
اگه ادامه بدی خونریزی بین این 2 برادر بوجود میاد ابرو خودتم میره بچتم ازت میگیرن مهریه هم بهت نمیدن
ولی بیا و تمومش کن چند بار ک بهش بی محلی کنی حساب دستش میاد
مگر اینکه او رابطه س.. ب دل اقا نشسته باشه و اون روی خودشو با تهدید نشونت میده
دیگه هم هی نگو درکم کنید طعنه نرنید تهمت نزنید میخوام برگردم خب بچه ها به حرفات اعتماد ندارن چون خیلی راهنماییت کردن
اگه میخوای سمتش نری بیا کمکت کنیم ن اینکه فردا بیا پیام بزاری وای نشد نتونستم بهش ن بگم
اگه میخوای تمومش کنیم من از بچه ها خواهش میکنم تمنا میکنم کمکت کنن
بابا بقرآن ب پیر ب پیغمبر از دیروز نگاهشم نکردم بخدا ترسیدم از خدا از عذابش از شوهرم از بی ابرویی بخدا دیگه تمومش کردم من کجا گفتم نتونستم از دیروز فقط کمک خواستم یکی میگه تو باید سنگسار شی یکی میگه طلاق بگیر
بخدا دارم نابود میشم با این حرفا امیدی برام نموند چکار کنم حالا جز مرگ هیچ راهی برام نمونده دیگه
سلام
ببنید اگه شما واقعا از طرف همسرتون احساس کمبود میکنید باید به خودشون بگید
باید در جریانشون بذارید و با بیانی نرم ولی رک باهاشون حرف بزنید
شما تعهد دارید به همسرتون یعنی عهد بستید که با وفاداری با تمام شرایط هم سازگار باشید
و با هم کنار بیاید و با کمک هم مشکلات هم دیگه رو حل کنید
من واضح و روشن بهتون میگم این علاقه ی شما و برادر شوهرتون احتمالا نتیجه ی نداشتن حریم های شخصیتون بوده
وقتی شما برای خودتون خطوط قرمز تعیین نکنید و اجازه بدید هرطوری باهاتون حرف بزنند و درهرباره ای باهم حرف بزنید
و درد و دل کردن هاتون از یه حدی بالاتر بره نتیجش میشه این
سعی کنید خطوط قرمزتون رو واسه خودتون داشته باشید و فقط سرتون تو زندگی خودتون باشه
و زندگی عاشقانه ای برای خودتون و همسرتون تدارک ببینید که اگه واقعا بخواید میشه
چه مسیر تلخی
واقعا وضعیت خطرناکی داری و به سلامت عبور کردن از این بحران به عوامل زیادی از جمله
میزان شعور برادر شوهرت بستگی داره. باید فاصله بگیری، و این تغییر باید به قدری شدید
باشه که برادر شوهرت هم متوجه بشه. باید بفهمه تو متحول شدی یا اصلا انقلابی در تو
به وجود اومده.
این که میگم شعور برادر شوهر هم مهمه به خاطر این که معلوم نیست چه واکنشی داشته
باشه. اگه انسان باشه درک می کنه و کنار میکشه، اما شاید بخواد با تهدید و ارعاب سوءاستفاده
کنه. در هر صورت چیزی که مهمه اینه که باید بهش بفهمونی این قضیه تمام شده ست، حتی اگه
به قیمت از دست رفتن کل زندگیت باشه
خانوم خداوند خیلی بزرگه حتما هم می بخشه ، اون دنیا هم کاری می کنه برات تا شوهرت تورو ببخشه!! از درگاه خدا نا امید نشو.
طلاق برای این می گم که!! اول اینکه به گفته شما همسر شما با محبت نکردن و انجام ندادن وظیفه زناشویش منجر شما راه اشتباه بری.
دوم اینکه این برادر شوهرت هر چی باشه رودرو می شید و تجدید خاطره میشه برات، و هر بار شوهرت ببینی حس گناه و... زندگی برات تلخ می کنه.
خدا نکرده فهمیده بشه هم که........
حالا شما همه کار بکنی ولی شوهرت باز اخلاق اش مثل قبل هستش و شما کمبود محبت کنی چی میشه!! به خودتون اعتماد داری دوباره راه کج نرید !!
توکلتون به خدا باشه.....
تسلیت میگم نه به شما خانم مستانه به شوهرت که حس میکنم ماه رمضون تو این گرما داره سختی میکشه با دهن روزه واسه اینکه 4 قرون نون بیاره واسه زن و پچش که زندگیشون خوش باشه
ولی خبر نداره زنش با داداشش تو بغل همن
تسلیت واژه کوچکی است.........................
....
ویرایش توسط ghazal1 : 06-15-2016 در ساعت 05:20 PM
من همه اینارو میدونم که الان دارم از اشتباهم نابود میشم میفهمم حالتون ازم بهم میخوره ولی به حق همین ماه رمضون من نمیخوام ادامه بدم از دیروز بل کل عوض شدم همه حرفاتون حقه ولی منم توبه کردم حتی مرگ هم واسه من کمه توروخدا دوستان یکم درک کنید با این حرفا زندگی من درست نمیشه من همه اینارو میدونم که الان اینجام
ماشالله همه خراب کردن و کوبیدن و سرزنش رو بلدن... هرکی از راه میرسه یه لگد میزنه و میره! آفرین، واقعا افرین...
بعضیا جوری صحیت میکنن که انگار خودشون علامه دهر هستن هیچوقت خودشون دچار مشکل نشدن و نمیشن!! چرا فکر میکنین این وضعیت فقط برای خانم مستانه هست؟ دور اطراف ما از این مسایل وجود داره ،
ایشون به ار دلیل وارد همچین رابطه ای شده، مطمینا برادر شوهرش ول کن ماجرا نیست چون یه لقمه ی آمادس که صبج تا شب هر وقت اراده کنه میتونه مفت و مسلم هر لذتی میخواد رو ببره...
اگه هنر دارین، بجای سرکوفت زدن و سرخورده کردن ایشون، بهش کمک کنین تا خودشو و زندگیشو نجات بده...
با این لحن حرف زدنها فقط ایشون رو به تنگ میارین و خدایی نکرده ...
اگا میتونین راه حلی دارین بسم الله، اگه هم راهی ندارین، انقدر سرزنش نکنین خدارو خوش نمیاد .. بعضی هاا هم جا نماز آب نکشن...
گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند.
ویرایش توسط orbital : 06-15-2016 در ساعت 03:09 PM
کی گفته از شوهرش باید طلب بخشش کنه ؟؟؟؟!!!! این گناهی که باید بین خدا و خودش باشه ...و هیچ وقت پیش هییچ کسی هم نباید بازگو بشه حکمش شاید سنگسار باشه ولی هیچ وقت اینکار و نمیکنه چون باید 4تا مرد شاهد باشن اون وقت کی میاد موقع رابطه 4نفر و بالا سرش نگهدارن ببینن ؟؟؟ یعنی انقد این گناه بد که خود خدا هم میخواد روش درپوش بذاره و نمایان نشه
مستانه یه جاگفتی تلگرامت دیده باور کن همین یه تلنگر از طرف خداست بهترین راه پشیمونی همین ماه هستش مطمعن باش از ته دل توبه کنی خدا هیچ وقت میذاره زندگیت خراب بشه !!!!! توکل به خدا کنه روزایی که تنهایی. بیا این انجمن پیش ماها یا بچت و ببر پارکی تا شوهرت بیاد به بهونه پیاده روی همه اینا این همه بهونه میتونی پیدا کنی که بری خوش باشی
برادر شوهرت هم نمیاد چیزی بگه چون میدونه اگر بگه اولین نفر پای خودش درگیره
فقط اراده میخواد و بس
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
بعد اینکه خانوم گفت رابطه داشته ! اولین کسی که اومد پست گذاشت خودش بوده و خوب اولین پست اش قبل ویرایش خوندیم بعد اینجا ادعا ادم خوبه داره!!
از این که همگی سعی میکنید راهنماییشون کنید ممنونم
ولی لطفا آروم و با لحن ملایم تری راهنماییشون کنید
ازهمگی ممنون
وَ هُوَ الَّذِى یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یَعْفُواْ عَنِ السَّیَِّاتِ وَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون } سوره شوری آیه ۲۵ }
و اوست کسى که از بندگانش توبه می پذیرد و از گناهان در می گذرد و آنچه را که می کنید، می داند
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥٣﴾الزمر
بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (53)زمر
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
حق الناس که گردنشه
حتی اگه شاهد نداشته باشه ...چون خودش میدونه چه کرده
شاهد رو برا وقتی میخوان که دادگاه بخواد حکم بده
ولی الان چیزی که هست با این حرفا نمیشه نجات داد مستانه رو
همه ی ما ممکنه خطا کنیم
انسان جایزالخطا نیست اما ممکم الخطا هست
مستانه راه اشتباه و پر خطری رو رفته
معلوم نیست برادرشوهرش چه واکنشی نشون بده در مقابل قطع رابطه
هرچی که هست باید تموم بشه
و اینکه مستانه باید این حس عذاب وجدان رو در خودش زنده نگه داره تا دیگه سمت این اشتباهات نره
شاید سرزنش یه عده از دوستان هم باعث بشه مستانه به خودش بیاد
اما دیگه شور کردن قضیه و حکم دادن و .... کار ما نیست
هرگناهی هم که بالاتر باشه چیزی از گناه تو کم نمیکنه مستانه
خودت رو توجیه نکن که بخواد دوباره این فکرا بیاد به سرت
همشون گناه کبیره هستن
فقط باید از این حس گناه و عذاب وجدان استفاده کنی
بزرگش کنی برای خودت تا لذت گناه بریزه...تا زشتی این کار بزرگ بشه که دیگه سمتش نری
توکل کن به خدا
هیچکدوم از ماها جای خدا نیستیم که بخوایم بگیم بخشیده میشی یا نه
تو راه درست برو...دیگه کاری به بقیش نداشته باش
خدا که مثه ما بنده ها نیست...ببینه پشیمونه...ببینه داری راه درست رو میری دستت رو میگیره
فقط توکل کن به خودش و راه درست رو در پیش بگیر
خانم عزیز من نمیدونم تا چه حد پیش رفتید .
ولی اگر اراده کنید وزودتر قطع رابطه کنید به صلاحتونه
شما میتونید تو یک خونه با برادر شوهر زندگی کنید وایشون رو طرد کنید .
اگر هم سرسختی نشون داد بگید که خانواده رو مطلع می کنید .
البته فقط در حد تهدید
خانواده وهمسرتون هیچ وقت نباید مطلع بشن .
این روزها وشبها در رحمت خدا برای همه بازه
به شرط این که توبه واقعی باشه
میمونه حق الناسی که بر گردنتونه
با محبت به همسر وفرزندتون بیش از پیش گذشته رو تا حدودی جبران کنید .
از طرف همسرتون روزه بگیرید .
نماز بخونید .
به هر حال این حق الناس بر گردن شماست .
اگر امکان داره تلفنی با پیشنماز مسجدتون مشاوره کنید .اگر هم مشاور مذهبی سراغ دارید
که چه بهتر مثلا یه خانم تحصیل کرده نه هر مشاوری
به هر حال اگر کار به رابطه جنسی کشیده باشه شما زنای محصنه انجام دادید
در صورت طلاق هم برای همیشه به این آقا حرام هستید .
به همسرتون بگین که با وجود برادر مجردش راحت نیستید .
تحت فشار بزارید ایشون رو که خونه مجزا بگیره
حتی شده مصلحتی با خانواده همسرتون قطع رابطه کنید .
باز هم میگم شما میتونید با ایشون تو یک خونه باشید ولی مرتکب گناه نشید .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
یه دعوای ساختگی وقهر هم میتونه یه مدت مثلا تا پایان ماه مبارک شما رو از اون خونه دور کنه .
به همسرت بگو دیگه به هیچ وجه حاضر نیستی تو اون خونه زندگی کنی
بگو حتی برای اسباب کشی هم نمیای
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
واقعا خیلی ناراحت شدم متاسفانه همه ی دوستان راه درستو بهتون نشون دادن ولی راه اشتباهو درپیش گرفتید اما امتحان شما هنوز ادامه داره فکر نکنید که دیگه این نهایتش بود و اگر بازم راه اشتباهو برید بدترشم هست .
در رابطه با خدا که توبه یه سری مراحلی داره که مرحله اخرش اینه که با خدا عهد میبندی که دیگه اشتباه نکنی. و مطمنن خدا شما رو میبخشه .
اما دو احتمال داره که برای شما اتفاق بیفته
بهترین حالتش اینه که شوهرتون باخبر نمیشه و برادر شوهرتون با درخواست شما مبنی بر قطع رابطه موافقت میکنه و دیدارهاتون باید به صفر برسه و البته چون به شوهرتون خیانت کردید احتمالا شما تا اخر عمرتون عذاب وجدان خواهید داشت چون مسله نیست که با گذر زمان بشه فراموشش کرد پس اگر میخواید با ایشون باشید مطمن باشید هیچ راهی برای خلاص شدن از عذاب وجدانی که شما رو همیشه درگیر میکنه نخواهید یافت
و بدترین حالتش اینه که برادر شوهرتون دست از سر شما بر نمیداره و احتمال داره این رابطه شما دوباره ودوباره تکرار بشه (اونموقع دیگه متاسفانه عذاب وجدانتون برای همیشه از بین میره و راه خدارو برای همیشه ترک میکنید و ممکنه هیچ وقت توبه نکنید چون قبح گناه که بریزه اینکار براتون یه چیز عادی میشه ) و در نهایت شوهرتون متوجه میشه و ....
اینکه که کدوم از این اتفاقا میوفته هم به اراده شما و هم بستگی به رفتار و عکس العمل برادرشوهرتون بستگی داره
البته راه سومی هم هست که شما از شوهرتون طلاق بگیرید و زندگی جدیدی رو بسازید (بدون شوهر و برادر شوهر ) و فکر میکنم اینجوری آرامش فکری شما هم بیشتر خواهد بود. و اینکه کدوم ازین راه ها رو میخواید انتخاب کنید خودتون باید تصمیم بگیرید
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
مستانه جون 1 مصلی روبرومونه داره دعا میخونه چشامو بستم با تمام وجود دعات کردم
میدونم خیلی دوران سختیه کافیه همه پستایی ک گذاشتی رو ادم بخونه ببینه تو چ باتلاقی گیر کردی ولی ازش خارج شو مطمئنم میتونی چون قسم خوردی ک بیرون بیای نتیجش هرچی ک میخواد باشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)